ساعت از دوازده شب گذشته بود. همه تو اتاقانون بودیم و سکوووت بود. تو اتاق ماهم سکوت بود. خیلی استرس داشتیم. یهو مث خل و چلا زدم زیر خنده. هم اتاقیم گف باز یاد چی افتادی؟... انگار مست کرده بودیم تاصبح هی الکی میخندیدیم اونم غش غش. الکی ادای استادا رو درمیاوردیم، سرعت ویسشونو کم میکردیم عر میزدیم.اون روزا رو و بخصوص اون شب امتحان پراتیک بهترین روزای ۹۹ بودن برام و اون شب بهترین شب ۹۹ بود.
والا نوشتنم نمیاد ولی دلم میخواد یه مروری بکنم ۹۹ رو که خاطره بشه واسه بعدا که اینجا رو میخونم:
🟠اولین سیزده بدری که فقط خودمون بودیم، من و مامان و بابا و داداشم
🟠ادامه پروسه کنکور تا۳۱ مرداد
🟠پروسه شیرین کنکور تا نتیجه اولیه(ورزش ورژیم و سریال و فیلم😍😍)
🟠شوک نتیجه اولیه کنکور
🟠واسه اولین بار شب و خونه دوستم موندم
🟠خوابگاه و اتاق پراتیک😍
🟠و اما دندون دردای شب تا صبح و ریزش مو
برای سال جدید اول ارزو می کنم همه چی به وضعیت عادی قبل برگرده(حنی نمی خوام اسمش و بیارم) ارزو می کنم حتی شده یک پله از سال قبل بالاتر بریم، قدر خودمونو بدونیم، بیشتر بخندیم و کمتر سخت بگیریم، ارزو می کنم در کنار تلاشمون شانس هم باهامون یار باشه و کلی اتفاقای هیجان انگیز و خوب بیفته.