The reader

(The reader(2008

عاشقانه با پایان تلخ

خیلی وقت بود فیلم ندیده بودم،فیلم دیدن تنها تفریحمه

بااینکه از اولم این فیلم و داشتم ولی میل نداشتم نگاش کنم،چون عادت دارم قبلش بزنم جلو صحنه ها و بازیگرا رو یه نگاه کلی بندازم،چندسال پیش وقتی این کارو واسه این فیلم کردم،فکر کردم یکی دار آزار و اذیت می کنه،اصن فک نمی‌کردم احساسی باشه

خلاصه:


، روایتگر رابطه عاشقانه مایکل پسری ۱۵ ساله با زنی به نام هانا است که بیست سال از او بزرگ‌تر است و در تراموا کار می‌کند. در رابطه این دو به تدریج رسمی ثابت شکل می‌گیرد، هر بار هنگام دیدار و پیش از ارتباط جنسی، مایکل به خواست هانا که بی‌سواد است، برای او با صدای بلند کتاب می‌خواند.

در بخش دوم، پس از هشت سال، پسر که در رشته حقوق درس می‌خواند هانا را در دادگاه جنایتکاران جنگی نازی در جایگاه متهمان می‌بیند. هانا که در این دادگاه به عنوان یکی از متهمان اصلی قتل ۳۰۰ زن یهودی در اردوگاه آشویتس در حال محاکمه است، سرانجام محکوم به حبس ابد می‌شود.

در بخش سوم، با گذشت سال‌ها و در حالی که میشائیل با داشتن یک دختر از همسرش جدا شده‌است، تصمیم به برقراری رابطه‌ای دیگرگون با هانا می‌گیرد. او نوارهایی را که در آنها کتاب‌خوانی‌هایش را ضبط کرده برای هانا در زندان می‌فرستد. از آن سو، هانا با روشی ابتدایی، با انطباق کتاب‌هایی که از کتبخانه زندان قرض گرفته با صدای میشائیل، سواد می‌آموزد و به تدریج موفق به نگاشتن پاسخ نامه‌ها می‌شود. سرانجام در سال ۱۹۸۴ میشائیل با آگاهی از زمان آزادی هانا، برای او کار و محل سکونت می‌یابد، اما مسئولان زندان او را در روز آزادی‌اش به طور حلق‌آویز در اتاقش می‌یابند

پسره وقتی پونزده ساله بوده«وحشت زده نشده بودم از چیزی نترسیده بودم،هرچه بیشتر رنج می کشیدم بیشتر عاشق می شدم.خطرات من رو عاشق تر می کردند،هزچه سخت تر می شد لذتش هم بیشتر می شد.من فرشته ای هستم که تو می خوای،او زیباتر از لحظه ورودت به زندگیم از اون خارج شدی.بهشت تو را به سمت خودش بر می گرداند،به تو نگاه می کند و می گوید تنها یک چیز روح را کامل می کند و اون عشق است»

پسره تو پونزده سالگی یک عالمه کتاب خونده بود،با ی دختر خوشگل رابطه داشت لاتین بلد بود،حالا من چی؟واقعا شرم آور

۰ لایک
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
اسفند ۱۴۰۳ ( ۴ )
بهمن ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۳ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۳ ( ۷ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۳ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱۶ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۶ )
فروردين ۱۴۰۳ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۲ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱۰ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۱۶ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۴ )
دی ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۶ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۳ )
دی ۱۳۹۹ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۶ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۲۰ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۶ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۱ )
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۴ )
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان