همیشه از اینکه نمیتونم حرفم و به کرسی بنشونم،عصبانی میشم(منظورم موضوعی هست که به صحتش مطلعم،واز روی غریضه و احساس نیست)
و در صورتی که به حرفام اعتمادِ صد در صدی داشته باشم،بیش از حد عصبانی میشم.
حالا نحوه بروزش جالبه.شروع میکنم پشت هم حرفای مسخره و نامفهوم زدن.طوری که
بلافاصله بعدازبیانش،بخودم فحش میدم«چقد مسخره،این و دیگه از کجا دراوردم!!!»و فوق
العاده احساس بدی نسبت بخودم دارم(احساسی شبیه خرد شدن شخصیتم)اون لحظه،توضیح من برای این خشم این هستش که؛
_چطور طرف این و نمیفهمه؟!
_چطور شد که من با همچین ادمی با همچین شعوری،اصلا هم صحبت شدم؟!
_اگه درستش و حالیش نکنم تو جهلش میمونه!!!
این نشونه توان ارتباطی فوق العاده پایین و بیشتر نشونه ضعف منه.
دیروز یه همچین اتفاقی برام افتاد.داشتم عصبانی میشدم که به خودم گفتم «این تو بمیری
ازون تو بمیریا نیس،بفهم داری چیکار میکنی».خودم رو لایق دونستم و نذاشتم اون فضاحت
همیشگی پیش بیاد.ظاهرا با سکوتم مهرتایید به حرفای طرف زده بودم،ولی دیگه مهم
نبود.بجاش ارامشم و تثبیت کردم و ازینکه عزت نفسم و حفظ کرده بودم خییلی خوشحال بودم.
۳۰ تیر ۹۸