ی وقتی شده ک از زندگی بریده هرمکانی هرزمانی ک باشه فقط دلش خواب میطلبه،خوابایی که طعم اکسپکتورانت میدن و خالی از هر کابوس یا رویایی هستن
میخوابه و نابود میکنه اون اینده لعنتی و
گوربابای درک نکردنشون گوربابای نادیده گرفتنشون من میخواستم جواب همه دل شکستناشون و باخوبیام بدم میخواستم واسه خوشحال کردنشون جونمم بدم
این چیزی بود ک میخواستم بشم و هنوزم میخوام
و «تو» وجودی هستی ک وقتی بهت فک میکنم به گریه میفتم
پ.ن:این پست،ی قسمت بریده شده از اخرای یه متن بلنده
۹ دی ۹۸