+از بعد کنکور هر فیلمی که دیدم خودم و گذاشتم جای نقش منفی فیلم.
مثلاوقتی اون همه خشم و بی رحمی اغراق امیز ایوار و دیدم
یا تو اسکار فیس دیدم تونی مونتانا خیلی راحت ادم میکشه
یا دیدم ماتیلدا از کشته شدن پدر و مادرش و خواهراش ی ذره هم ناراحت نشد
یا وقتی شخصیت جوکر و دیدم
خودمو گذاشتم جاشون.امکان نداشت یه روز منم هیولا بشم؟و بعدش ککمم نگزه؟و جواب به بی رحمانه تمرین شکل ممکن واضح و روشن بود.فهمیدم که مرزبین شخصیت الانم و یه هیولا چقدر نازکه،فهمیدم که باید حواسم و جمع کنم تا هیولای درونم و کنترل کنم.
+اگه درست یادم مونده باشه جوکر تو ی صحنه داشت میگفت
For my whole life,I didn't know if I really existed
اونجا عمیقا باهاش همزادپنداری کردم.
+یک روز باید درمرود اینکه چطور شدت غم و غصه رو فراموش کنیم و جوّ غمگین و پاک کنیم توضیح بدم
+مچ و کف پای راستم دردش شدیدتر شد،امروزم نتونستم تمرین کنم.خداکنه خوب بشه،اخه چه وقت اسیب دیدن بودددددپریودمم دوباره با هفت روز عجله اومد. از اپلیکیشن یه چهارتا حرکت خفن انجام دادم بعدم نیم ساعت پیاده روی کردم توی حیاط
بااینکه تابحال این کارو نکردم اما میدونم که هیچی بهتر از این نیست که صبح یا غروب برم ساحل بدووم آماااااا اینجاست که یه دختر واقعا درک میکنه حجاب اجباری چقدر دست و پاگیره.اونم تو شهرما که جزوشرجی ترین جاهای ایرانه دیگه سخت تره که با حجاب بری بدویی.
+خب امروز ناپرهیزی من این بود که یک قاچ از کیک دیشب و خوردم.
وااای اگه بدونی چقدر من و مامانم در طول روز در مورد اینکه جمعه چی درست کنم حرف میزنیم.دیگه واقعا تصمیم قطعیمو گرفتم.کیک یخچالی درست میکنم ولی با روش دیگه😥😥😥دهنم اب افتاد
😍بالاخره به ارزروم رسیدم،۲فنجون شیر قهوه خوردم😍😍😍خیییلی خوبه لعنتی.