دویست و بیست و پنج

از پاییز متنفرم... فصل منفور امسالم از همیشه منفورتره...

تاالان دو تا پاییزه که مدرسه نمی‌رم! 

هوا خیلی زود سرد شد،من که بخاری اتاق و روشن میکنم شبا و دوتا پتو میندازم.

صبح رفتم فرم پرکنم واسه مصاحبه که همراه مدارکم بفرستن استان

مامان همش این و اون و پیشنهاد میده به بابا و داداش که برن ازشون خواهش کنن پارتی من بشن مصاحبه قبولم کنن! بااینکه هر دفعه قاطعانه بهشون میگم به هیچ کس نگید و رو نندازین،گوش نمی‌دن. اصلا ازینکار خوشم نمیاد.دوست ندارم جلو احدی سر خم کنم.خداروشکر فقط حرف بوده تا حالا اقدامی نکردن.

ادم که نباید کل عمرش مفت خوری کنه.اینکه من با این نیت که چون از دوران دانشجویی حقوق میدان و بعد از استخدام ساعت کاری کمه و تعطیلاتش زیاده بخوام وارد این رشته بشم اصلا طرز فکر خوبی نیست.

منکه پارسال مصاحبه رو قبول نشدم چرا باید امسال شرکت کنم اخه؟! حتی دو تا دونه شماره نداشتم که بنویسم توی فرم.  تازه نه مانتوی دکمه دار تمیز دارم نه چادر دارم نه کفش جلوبسته.😑امروز وقتی داشتم میرفتم امورش پرورش مجبور شدم اینا رو(مقنعه_مانتوی دکمه دار چروک قهوه ای_شلوار کرم و کتونی مشکی!!!!یک ماسک سفید کاسه ای هم به صورت)بپوشم.تصور کن من و با یه پوشه نارنجی تو دستم دارم تو مکان عمومی راه میرم.  خیلی خیلی ناراحت بودم و حس بدی داشتم.رونم کوچیک شده ولی شکمم دوباره اومده بالا!

نزدیک نه پاشدم مدارکم و پیدا کردم،مامان طبق معمول هزار تا فحشم داد و نفرین ناله کرد... بعد که سوار ماشین شدم یادم افتاد که از مامان کارت بانکیشو نگرفتم.هیچی دیگه داداشم یکی از کارتاشو بهم داد بعدم از یه عابر بانک پول ریخت توش...خیلی داداشم داره خرده هزینه ها رو میده.واقعا ازین قضیه شرمندم و خجالت میکشم.

بعد ازظهر ساعت سه خوابیدم تا هفت شب! واسه همین دیگ حالا حالا ها خوابم نمیبره

بی‌قرارم گاهی وقتا.گوشی می‌خوام.واقعا نیاز دارم.هم دوربینشو هم اینستا.یعنی میشه یه گوشی خوب و خوشگل همین روزا بیاد دستم⁦:'(⁩

 

 

 

۱ لایک
۱۶ مهر ۰۱:۵۰ خود سجاد
گوشی ها خیلی قیمت گرون شده :(

خیلی

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
بهمن ۱۴۰۳ ( ۱ )
دی ۱۴۰۳ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۳ ( ۷ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۳ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱۶ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۶ )
فروردين ۱۴۰۳ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۲ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱۰ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۱۶ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۴ )
دی ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۶ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۳ )
دی ۱۳۹۹ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۶ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۲۰ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۶ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۱ )
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۴ )
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان