یکی از دخترای گروه بهم گفت خیلی دقیق و منظمم و منم ذوق کردم از شنیدنش. میدونید چرا این و گفت؟ چون کارام و به موقع انجام میدادم و کاری رم از قلم نمینداختم. خب این ینی من تغییر کردم یه تغییر نسبتا بزرگ. تو زندگیم آنقدر آدم حواس پرتی و بیخیال و بیخودی بودم که این عادی بودن برام غیرعادیه. این یعنی اگه بخوام سفت کنم همه چی میتونه خوب پیش بره یعنی هنوز امید هست.
+راستش از بخش روان زیاد خوشم نیومد اینم بخاطر درونگراییمه، برای اینکه هرروزی و هر ساعتی حسش نیس با آدما معاشرت کنم. امروز سوتی دادم راستش:( با نگهبان و م داشتیم بااون مریضه که از زندان اومده بود مصاحبه میکردیم، همه چی داشت خوب پیش میرفت خودمم بیشتر سوال میپرسیدم اما نمیدونم چیشد خندم گرفت حالا خوبه تا اون موقع هم سسشر زیاد گفته بود ولی نمیدونم چرا اینجوری شد دیگه ریدم:( نگهبان جمعش کرد و عاقا ما رفتیم به کرکرمون ادامه دادیم. حالا نگهبانه خودشم قیافش خنده دار بود. حدود یک ربع بیست دقیقه بعد،داشتیم با استاد برادرم خسرو میدیدیم که نگهبانه در زد من و م رو خواست.تو دلم گفتم حاجی الان این قفلی زده رومون میخواد دندونامونو خورد کنه که دیگه بهش نخندیم. گفت مریضه بهم گفت بهشون بگو .....(ماجرا سیاسیه نمیتونم جایی بنویسم)با خنده هم گفت!
+بلیط کنسرت آرمین زارعی گرفتیم! یکشنبه س هنوزم عنم میگیره اهنگاشو گوش بدم بگو آخه چرا بلیط گرفتی پولارو زدی اونجای گاو
پول واممونو ریختن چندروز پیش، دو و نهصد! قراربود سه تومن باشه. قرار بود باهاش کفش و شلوار جین بخرم و بدهیمو به ح بدم بقیشم کادو تولد ح یا ش رو بخرم. الان فقط یک و صد بدهیمو دادم و یه شلوار جین نیم بگ به مبلغ ۵۵۰تومن خریدم. یه بلیط۳۸۴تومنی و یه مانتو دویست و سی تومن خریدم که هنوزم نرسیده.
۶۶۰ مونده تو کارتم هنوز کفش نخریدم. کتاب ویژه رم ندارم:( کی دلش میاد بخاطر سه تا امتحان پونصد تومن پول یه کتاب بده. والا کتابش عن خاصیم نیست
شنبه بعدی امتحان میانترم ویژه دارم البته فقط سی سی یو. کاش کتاب ویژه رو داشتم از رو کتاب خوندن خیلی راحت تره. الان من یکم از برونر یکم از کتاب ش یکم از جزوه حنا دارم میخونم. اگه کتاب بود فقطا زون میخوندم و راااحت.