گرمه

تو تنهایی دارم خودم و تنهاتر میکنم این یعنی که من بخاطر تنهایی کسی و نخواستم.

امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ و من اینجا روی صندلی کلوچه فروشی که در اون کار میکنم نشسته م. پنج دقیقه پیش قهوه خوردم و تازه ذهنم از خواب بیدار شده.

امروز آخرین روز کارآموزی گروهیم بود. صبح با خستگی وحشتناکی بیدار شدم، دیروز از صبح بیرون بودیم رفتیم نمک آبرود، ولی فاطمه نبود تو راه برگشت به رامسر بود. خلاصه امروز خیلی خسته کارآموزی زنان و گذروندم، تایم رست و نصفش و خوابیدم نصفش با شیلا رفتیم تو بازارچه خرید، یه پیراهن خریدم برای تو خونه تخفیف خورده بود. بعد با استاد یوسفی عکس گرفتیم خداحافظی کردیم عزیزم خیلی گوکپلیه دلم براش تنگ میشه. بعد من یادم رفت با دوتا از دخترا که دیگه نمیبینمشون خدافظی کنم.دخترای خوبی بودن حیف شد. اشکال ندارع من موقع خدافظی همیشه گریم میگیره آبروم می‌ره. بعدش اومدم سلف ناهار خوردم، سرم درد میکرد هوا هم خیلی خیلی گرم شده اسنپ گرفتم (۱۱۵۰۰تومن!)بچه ها همه جبرانی داشتن برا همین تنها رفتم خوابگاه درحد نیم ساعت لباس عوض کردم و ی چرتی زدم و بعد آماده شدم، ساعت دو اومدم سرکار تو راهم از تعاونی علی کافه گرفتم. از فردا قراره برا اسکی بخونم، ایشالا که خوب پیش بره.اصلا نمی‌تونستم چشمام و باز نگه دارم هوا هم گرمه تاکیکارد بودم همش تا اینکه ۴/۵ که قهوه خونه باز شد رفتم قهومو خوردم.

 

۱ لایک
چه زودم‌ به نتیجه میرسی!
آره حرف بزنید باهم... اگه الکی گفت؟ هیچی دیگه بعدش الکی الکی جدی میشه کات می‌کنی. البته:
تجربه نشون داده آدما تغییر نمیکنن، خودشونو شبیه معیار ها و (ایده آل) عشق یا همسرشون میکنن! یا حداقل سعی میکنن کمی تغییر کنن! تغییر یه اتفاق یک روزه نیست! اونم این تغییری که تو ازش میخوای که برمیگرده به اخلاق و شخصیت درونی،
مثلا یکی رفیق بازه یا الکلیه ازش میخوای بزاره کنار رفیق بازیو سالم باشه اوکی تغییر می‌کنه ولی شخصیت و ذات درونی آدما که سریع عوض نمیشه!
شخص سومی باید اینجا باشه که ببینه اون از تو چی دیده که گاهی سرد میشه نسبت بهت. توام نواقصی داری شاید! آدم بی نقص نداریم!
به نظرت مشکل خودت چیه؟

اینم انگار شخصیتش اینجوریه ولی نمی‌دونم واقعا بعضی وقتا شک میکنم آخه تو مخیلم نمی گنجه کسی این شکلی باشه

خودش که میگه سرد نشدم نیاز به زمان دارم و فلان
من مشکلم سادگیمه، صاف و ساده م، پیچیده نیستم اصلا برا همین جذابیتی ندارم
بعد اینکه مریضه بهت گفتم که، واسه اون شاید باشه اصلا نباید هیجانی بشه، ی ذره هم براش سمه

تقریبا خوب شدم امروز. ولی یکم دیگه مونده تا کامل خوب شم.
کم میخورم...!
نه بابا همیشه هم اینجوری نیستم، امروز کلا دو تا تخم مرغ پخته خوردم دیگه با یه خیار. امروز از صبح داشتم خونه و اتاق تمیز میکردم دیگه از حال رفتم‌ اینقدر خم‌ و راست شدم دستام می‌لرزید...
الآنم افتادم یه گوشه به افق خیره شدم و به اینایی که از تلگرام همسترکوین استخراج میکنن فکر میکنم :))) میشه.
ولی... باید بلد باشی چطور به پول تبدیل کنی ولت معتبر و آی پی ثابت و حساب ارزی و این چیزا میخواد، من سر همین چیزا میلیاردی بیت کوینام سوخت! ولش.
برنج خوری پس... شمالیا همه همینطورن... نه فقط شمالیا کلا ایرانیا بیش از حد برنج میخورن!
کی میگه پله نداره؟ آره خوب تا بازارش پله زیادی نداره ولی بخوای تا خونه های بالای بالا بری پله داره دیگه :| منم قلعه رودخان نرفتم میگن چیز خاصی نداره یه بنای تاریخیه باید هزارتا پله بری ببینیش. می‌خوام نبینمش :))) کوه نوردی دوست دارم... عالیه! قبلاً میرفتم الان یکی زانوم‌ مفصلش سایدگی داره نمیتونم... حتی نمیتونم برم بدوام مثل پارسال :(
کجا کار کنی؟ شهر خودتون؟ چیه هست؟ این کارا که موقتیه.
شغل ایندت عالیه، خیر توشه، پرستاری ارزشمنده...
چی بگم...! اینارو جواب بده با خودت به نتیجه برس:
خودت این مدت که نبود راحت بودی؟
اعصابت آروم بود؟
احساس نبودنش اذیتت میکرد؟ خوبیاش به ذهنت میومد‌ یا بدی هاش؟
از شکسته شدن غرورت خسته شدی یا ترجیح میدی بخاطر رابطت بیخیال غرور شی؟
ارزشش رو داره واقعا؟
قصد و نیتش خیره؟
اونم حاضره غرورشو بشکونه بخاطر حفظ رابطه؟
عذرخواهی کرده؟
قبول میکنه که یه مشکلاتی داره و باید بخاطرش ازت عذرخواهی کنه؟
متعهد میشه به اینکه تنهات نزاره؟
احساس نمیکنی دلت میخواد که کمی بیشتر تنها باشی تا بهتر فکر کنی؟
اینارو جواب بده به خودت!
قطعا روزای اول حس تنهایی و نبودش احساس میشه، خوبیاش به ذهنت میاد دلتنگش میشی و بدیاش باعث میشه با خودت بگی بهتر که نیست غرورشو نمیشکونه چون جنس مذکر معمولا مغرور تره ولی نیازه که عذرخواهی کنه و بپذیره که مشکل داره. اگه صلاح میدونی به روش بیار، بگو تو این عیب و این مشکلارو داری، میتونی خودتو بهتر کنی؟ بگو من خانومم، یکبار میبخشم، دوباره میبخشم، سه بار غرورمو میزارم کنار، چهار بار فکر حال بد روحی و روانیتو میکنم پنج بار فلان... ولی منم حدی دارم و بعد این شل و کن سفت کنا دیگه رابطه یه جوری میشه! :)
در نهایت اگه قبول کرد عذرخواهی کرد و تصمیمش جدیه و توام میخوای! باز بگو چند روز می‌خوام صحبتی نکنیم و بیشتر فکر کنم! مثلا بگو به تنهایی نیاز دارم از این چیزا...
هیجانی نشو! و در نهایت خودتی و آینده خودت... همین که میای میگی یعنی دلت گیره، مغزت‌ درگیره، ولی من درون تو نیستم، شاید یه حسی باشه که با زمان از بین بره شایدم بعدا بیشتر دلتنگ بشی‌.
بشین فکر کن... اصلا بشین رو کاغذ بنویس... فکر تو این مورد زیاد اینور اونور می‌ره، بشین بنویس و به نتیجه برس با دل و مغزت‌!
نوشتن باعث میشه ببینی دل درست میگه یا مغز! آخه یه نوشته هایی از دل میاد یه نوشته هایی از مغز! یکبار که مغزت‌ روشنه اونارو بخون و بنویس یکبارم که حس و دل فعال میشه باز بنویس و بخون.

واقعا سوالای خوبی بودن مرسی از راهنماییت

میخوام باهاش حرف بزنم ببینم رفتارشو تغییر میده یا نه، اگه الکی بگه چی

اونارو ول کن بابا چه خبره ۴ تا اسپرسو... :|
چای هم خوبه ولی نه زیاد... کم خونی میاره و خواص غذارو می‌بره و این چیزا دیگه خودت تحصیل کرده ای میدونی...
آره شربت خریدم میخورم اعصابم خورد شد تو این گرمای مزخرف!دوست دارم زودتر خوب شم برم پیاده روی و رژیمم رو رعایت کنم چند روزه میخورم تحرک ندارم وزنم داره می‌ره بالا، همشم غذاهای پرکربوهیدرات... حالم بهم میخوره از حس سنگینی بعد غذا... عاشق فستینگ و اون حس سبکی بعد پاکسازی بدن هستم...
اصلا تابستون باید کاهو و سالاد و این چیزا خورد با اب فراوان و تخم شربتی و این چیزا... شمالیا که همش برنج! چه خبرتونه؟ جنگه مگه؟ یکبار برنج که میخورم به خودم فحش میدم :/ تصمیم گرفتم گیاه خواری رو کمتر کنم، مثلا دیگه تخم مرغ پخته رو بخورم یا مثلا یه تکه مرغ پخته :/ آخه دیگه چی هست که کربوهیدرات نداشته باشه پروتئینش بالا باشه به جز پودر مکمل و این چیزا :/ خدایا مارو ببخش این حیوونارو میخوریم :/
این چند روز حالم بد بود استعدادم‌ شکوفا شد، پودرکاکائو سفارش دادم باهاش کلی شکلات بدون چربی و کم قند درست کردم، حداقل می‌دونم چی دارم میخورم و چقدر قند داره. کلا آشپزی دوست دارم ولی تو خونمون سالم خواری طرفدار نداره :| یعنی غذا باید برنج باشه خورشت :| کاهو؟ سالاد؟ نه نه اینا که غذا نیست :)))
دیروز کدو خورشتی ریز کردم با قارچ و آبلیمو و سبزیجات و ادویه و اینا بخارپز کردم خوردم، جات خالی کیف کردم... قشنگ حس سلامتی بهم دست میده غذای خوب و سالم میخورم! تو چطور؟ آها تو فقط ماهی :))) میگن ژاپنی ها یکی از غذاهای اصلیشون ماهیه و جالبه بدونی میانگین طول عمرشون از بقیه کشورها بیشتره، البته خودکشی توشون زیاده واسه عواملی که بنویسم طولانی میشه. می‌دونستی ماهی دیرهضم ترین غذاست؟ مکانیزم هضم ماهی تا شش ساعت هم طول می‌کشه، گوشت و مرغ تا سه ساعت کروبوهیدرات تا یک ساعت و نیم قند که هیچی سریع جذب میشه به کمک انسولین، فیبر و سبزیجات و اکثر میوه‌جات هم که نه هضم میشه نه جذب! فقط ویتامیناشو میگیری بعد دفع میشه، البته همه این ساعتا که گفتم واسه یه آدم سالمه که معده و گوارشش خوب کار کنه. بازم زیاد نوشتم!
عه؟ بسلامتی، ماسوله قشنگه. فقط پله هاش پدر ادمو در میاره :/
خسته نباشی... یعنی به زودی با دانشگاه خداحافظی میکنی؟ آخ چقدر حال میده دانشجو یا دانش اموز باشی بعد تابستون شه :/ خیلی خوبه. قدرشو بدون بعداً پرستار شدی همش باید بری سر کار دیگه عید و تابستون زمستون نداره :/
نگران نباش بابا اندازه کاری‌ که می‌کنی حقوقتو میده... اونقدرا هم مردم دزد نیستن...
میگم؟ شما شغلتون تضمینه؟ آره دیگه چه سوالیه...! خوبه بابا چی میخوای؟ پرستاری شغل شریفیه... شرافت مندانه بودن کار خیلی مهمه، یروز‌ به جایی برسی همه می‌دونن که زحمت کشیدی درسشو خوندی تلاش کردی... شغل های شریف این خوبیو‌ دارن که از چشم بد به دور هستن! مثلا یارو آرایشگر میشه تتو میزنه یا هرچی ماهی بیس سی تومن در میاره ولی پشتش حرف هست(واسه من که اصلا فرق نداره اونا هم زحمت میکشند) ولی شما شخصیت کاریتون فرق داره، شریف بودنه خیلی مهمه... تو این شغل دعای مردم پشتته همیشه، این مهمه! مثل یه آتش نشان یا یک معلم خوب یا یک استاد خوب! ایشالا که موفق باشی.
ای کاش منم یه چیزی میشدم!‌‌

هنوز خوب نشدی؟ خب کم بخور، غذای پرکالری رو باید کم خورد دیگه. خوشبحالت که همیشه اینجوری هستی. رسپیشو به مام یاد بده تک خور:)

اصلا اگه برنج نخورم سیر نمیشم. چه جالب نمیدونسم ماهی دیرهضمه. نه بابا پله ای ندارع که. اون قلعه رودخانه خیلی پله های زیاده، که من تا حالا نرفتم.اخی عزیزم من و کوچولو فرض کردیا این تابستون هم باید برم سرکار :)
قربونت مرسی،اره منم دوست دارم شغلم و ایشالا که همش خیر باشه. 
راستی اون بهم پیام داد پریشب، گفت من هنوز دوست دارم، باهات اوکی شدم و باهات راحتم و ازین حرفا، بنظرت چکار کنم؟

چقدر قهوه میخوری دختر :/ حتما همراهش بعضی وقتا شیر بخور، یا کلا کلسیم و پروتئین به اندازه نیازت مصرف کن... چون اگه لاغر باشی و قهوه هم بخوری پوکی استخوان میاره...
میل به شیرینی هم افزایش میده بعد یه مدت طولانی مصرف قهوه...
یه چیز جالب در مورد قهوه بگم تازگی خوندم: میگه قهوه گیرنده های دوپامین مغز رو حساس میکنه، دقت کن : افزایش نمیده، حساس میکنه!
مثلا شکلات یا شکر دوپامین تولید می‌کنه، سیگار یا نیکوتین دوپامین تولید میکنه، این میاد چیکار میکنه؟ این حساسش می‌کنه واسه همین همراه با قهوه شکلات میدن تو کافه ها، چون یه حس خوبی بهت میده! یا مثلا میگن سیگار بعد قهوه خیلی بیشتر از حالت عادی میچسبه! درست میگن چون گیرنده های دوپامینو نسبت به دریافت حساس و قوی می‌کنه یه جورایی.
اون افزایش تمرکز بعد قهوه هم بخاطر کافئین زیادشه... بعد یه مدت یا باید کم کنی که سردرد میگیری یا بیشتر کنی که عوارض خودشو داره...
کلا اعتدال داشته باش :|
من امروز بدجور دلم میخواست ولی نخوردم، اومدم چای خوردم بازم سردرد داشتم... یه چند روزه بخاطر سرفه های شدید سرم همش تیر می‌کشه... یه استامینوفن خوردم یه ذره بهتر شد.
خودت خوبی؟ چه خبر؟ چیکارا میکنی؟ ترمت کی تموم میشه برمی‌گردی خونه؟ کارت هم احتمالا یک ماهه هست اره؟

من که اصلا قهوه خور نیستم، بعضیا روزی ۳۴ شات میخورن.

چایی هم دوست دارم مخصوصا ایرانی خیلی خوش طعمه. خلط آور هم بخور سرفه هات بی تاثیر نباشه، زودتر خوب بشی.
اوهوم فعلا که خوبم، هیچی فعلا که تا بیستم کارآموزی ندارم، میام سرکار فقط، البته دیروز رفتیم ماسوله جات خالی.
یک ماه هم کمتر، سه هفته تقریبا. تالان تقریبا نصف حقوقم و داد موندم برا اون یک هفته چقد میخواد بده کاش دبه نکنه

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
اسفند ۱۴۰۳ ( ۴ )
بهمن ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۳ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۳ ( ۷ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۳ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱۶ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۶ )
فروردين ۱۴۰۳ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۲ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱۰ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۱۶ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۴ )
دی ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۶ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۳ )
دی ۱۳۹۹ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۶ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۲۰ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۶ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۱ )
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۴ )
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان