a 5:06 when it's almost dawn

می‌دونم تو دلم همه حرفامو بهت گفتم ولی میخوام اینجام باشه

حالا دیگه خودم و سپردم بخودت، جز تو کسی نمیتونه اتفاقات پیش رومون و رقم بزنه میدونم، حتی اگه تک تک اونا هم اتفاق بیفته من بازم گله ای ندارم

من صلح کردم با خودم با اون اگه بخواد بی حرمتی کنه و باتو اگه بخوای اینجوری برام رقم بزنی. آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم   اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست. من خودم و سپردم بهت به تو و این طبیعتی که جزوش هستم، منتظرم ببینم چی پیش میاد، سعی میکنم فقط درسم و بگیرم و رد شم.

۱ لایک
۱۲ شهریور ۱۰:۳۷ شبکه اجتماعی ویترین
سلام

ایام به کام

دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

+ اکنون نام کاربریتان ازاد است

دانلود از کافه بازار

https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app



در ویترین برای دیده شدن مطالب نیاز به دنبال کننده یا عضو گیری ندارید

با سپاس
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان