Falling

با اومدن پاییز دوباره افسرده میشم، هواش خیلی دو نفره س.

این سه چهارسال این موقع ها که میشد همه چی بوی رامسر میداد:) بوی خوابگاه بوی کاراموزیا:) بوی دورهمیامون، با این که همش غر میزدم و عصبی بودم چون باید کلی وسایل حتی بالش و پتوم و برمیداشتم و باخودم می‌بردم، از یک هفته قبل رفتن کلی استرس می‌کشیدم سر اتوبوس که هم پیدا بشه هم من و جا نذاره یوخت، با همه اینا بازم ذوقشو داشتم بیشتر از همه ذوق اون شهر.

الان تنها کاری که میتونم بکنم اینه که یه چایی داغ بریزم و رو خودم پتو بکشم.

۱ لایک
شغل؟ من همش دلم میخواد اون بشم! اونی که الماسه!
نمیخوام بیام تو واقعیت، واقعیت لجن گرفته.
گوه زدن تو واقعیت...

هعی

۲۶ شهریور ۰۶:۲۵ اسباب بازی
با اومدن پاییز دوباره سرما میخورم ! هواش خیلی مزخرفه

هواش که زیاد سرد نیست

واقعا چیکارمون کردن که اینطوری شدیم؟ کسی هم حالمونو درک نمیکنه!
انقد حالم بده دلم میخواد چند سال بخوابم... یهو قندم میوفته بی هیچ دلیلی نفس کشیدن سخت میشه عضلاتم میگیره قلبم تند میزنه کلی صدا تو سرم میاد اصلا بعضی وقتا باهاشون حرف میزنم میگم برید دیگه کافیه بسه ولم کنید ولی ول نمیکنن...
امروز خیلی تحقیر شدم، دو روز ازم جلوتری، اینجا زمین جنگه ولی ما جنگی نیستیم ما معمولی هستیم. چرا اذیتمون میکنن؟ می‌خوان حذفمون کنن؟ می‌خوان بکشنمون؟
یه چیزایی میبینم که همش کودک ازاریه همش... رفتار والدین با بچه ها رفتار مردم تو مجازی رفتار آدما تو خیابون، یه چیزی شده!
نمی‌دونم چی شده... دارم منفجر میشم.

یعنی میشه واقعا یه روز از خواب بلند شیم ببینیم سفینه آدم فضاییا تو حیاط خونمون فرود اومده بریم سوارش بشیم و باهاشون بریم تو یه دنیای جدید و یه زندگی جدید حسای جدید🥲 اره همینه:) ما فقط به یه سفینه نیاز داریم باهاشون میریم و میریم وارد خلا میشیم بعد ازونجا میریم از طریق یع کرمچاله وارد دنیاشون میشیم اونجا همه چی جدیده ولی حس دژاوو میده، اونجا خیلی قشنگع حسش شبیه هوای برفی، انعکاس مهتاب از دریا، برگای رنگارنگ خزون، نگاه کردن به آسمون غروب تو یکی از روزای تابستون و شیشه بخار گرفته ماشین توی زمستون، ولی فقط اینا نیست هرروز ماجراجویی داریم تا اینکه بالاخره شغل مورد علاقمون و پیدا میکنیم و هرروز از انجامش حس خوب میگیریم، اونجا همه باهامون خوبن و درکمون میکنن می‌دونی اونجا دیگه نگران نیستیم که ممکنه حالم خوب بش هه؟ اونجا هردغدغه ای که داشته باشی خوشحالی امید داری و می‌دونی که هیچ وقت قرار نیست بشکنی

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آرشیو مطالب
ارديبهشت ۱۴۰۴ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۴ ( ۹ )
اسفند ۱۴۰۳ ( ۴ )
بهمن ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۳ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۳ ( ۷ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۳ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱۶ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۶ )
فروردين ۱۴۰۳ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۲ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱۰ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۱۶ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۴ )
دی ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۶ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۳ )
دی ۱۳۹۹ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۶ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۲۰ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۶ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۱ )
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۴ )
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان