۱۳۹۹روز اعلام رتبه

تمام روز و شب شنبه رو داشتم فکر میکردم و فک میکردم

سه صبح با ذهن نیمه اشفته خوایم برد.

۸/۵صبح امروز با صدای حرف زدن داداشم بیدار شدم

«رتبه ها اومد،بهش بگین چند شد»

صبر کردم بره سرکار بعد چک کردم

حقیقتش لحظه اول خیلی غمگین شدم...

این بود نتیجه تلاشم؟

این بود نتیجه دلخون شدنام نتیجه این همه تو سختی زندگی کردن میشه این؟

از خدا گله دارم

انتظار داشتم این همه سختی کشیدنام حداقل تو نتیجه کنکور دومم جبران بشه...

اما این افکار و این بغض سنگین یک ساعتم ادامه دار نشدن

اینم از بازی روزگاره که من یک روز قبل اعلام رتبه،کاملا ناگهانی،کاملا پیش بینی نشده،یه سری تصمیم جدی برای اینده م بگیرم

حتی از فکر کردن به اون تصمیما قلبم تند تند میزنه

همونا باعث شدن درمورد رشته ای که قراره بخونم خوشبین بشم(اما هنوز ترسش پابرجاست).

تااینجای زندگی خودم و مقصر نمی‌دونم 

ولی دقیقا ازین نقطه به بعد من شخصا مسیول شکست و پیروزی هام هستم.

یا زندگی کن یا بمیر(دو انگشت شلیک به سمت جمجمه)

سعی میکنم پرحرفی نکنم

گونه هام گر گرفته و سرخ شده،قلبم تند تند میزنه

عطش زندگی دارم،من بخودم زندگی کردن و بدهکارم

غرق هیجان میشم وقتی فکر میکنم قراره رو پای خودم زندگی رو تجربه کنم و درعین حال ترس هم حس میشه اینجا.

یعنی خرداد ۱۴۰۰ من کجام؟دارم چیکار میکنم؟احساسم چیه از خودم راضیم؟؟؟؟

 

حقیقتا که ۲۰ سالگی به طرز عجیبی چالش برانگیز است ان هم چالش های متضاد.

و شب آبستن است از روز...

و من چقدر دوست دارم هیچی نشده،بروم مقابل ایینه از خودکام بگیرم

۱ نظر ۱ لایک

جالب بود

جالبش اونجاست که وسط ی اهنگ شاد مسخره،ی حقیقت تلخ می‌شنوی

 

دو روزه هی این تیکه افتاده رو زبونم

سبزه کشمیر ما 

یا من و ببر به شهرتون یا بیا به خونه ما!

استخفرالله استخفراللللللله

لعنت خدا بر شیطووون

 

 

 

۰ نظر ۰ لایک

واای

دیگه نمی توانم صبر کنم

نمی خوام صبر کنم

نباید صبر کنم

اگه بازم صبر کنم می میرم

صبر برادر مرگه

دارم خل میشم

صبر نمی کنم 

نمیشه صبر نکنم...

 

۰ نظر ۱ لایک

هپی فرایدی

+اخخخجون فردا جمعه ست،میتونم پلو بخورم😍هنوز نمی‌دونم کیک و شیرینی چی درست کنم.گمونم همون کیک ساده بهتر باشه.من دلم میخواد هرچی کیک و شیرینی توی اپلیکیشن میبینم درست کنم آمااااا فرمون خرابه،اون دفعه کیک گذاشتم بعد بیست دقیقه خاموش شد😒😒😒 قصد داشتم ی کیک یخچالی دیگه درست کنم ولی شیرنداریم.
+صبح بانک نرفتم خوابیدم تا۱۲/۵.
+ورزش هم کردم.هم ورک اوت شکم و رون هم طناب هم نیم ساعت پیاده روی.😇😇😇
+واااای دیشب یه استوری دیدم که با شامپو بچه صورتتون و نشورین لک میاره.حاااجی پشمام ریخت قشنگ! ۲۵روزه عادت کرده بودم باهاش صورتمو بشورم دیگه باس اب خالی بزنم پس😈
+دیشب بعد از پست وبلاگ استوریای ندایاسی(یه چالش +۱۸) رو نگا میکردم بعضیاش واقعا خنده دار بودن😹
+میگن موج سوم کرونا اومده،وضعیت تمام کشور قرمزه بااین وجود شاید دیگه پام به دانشگاه باز نشه اصلا.خدایا دانشگاه ندیده از دنیا نریم⁦:-\⁩
+فصل اول فرندز دانلود کردم.تازه یه قسمت دیدم لغات جدیدش یادداشت کردم.
می‌خوام تا اعلام نتایج صبر کنم بعد چالش زبان بذارم
فعلا فقط تفریحی میخونم
+یه چالش دیگه هست که حتما حتما باید بذارمش.اونم کتاب خواندن/کتاب صوتی گوش دادن/پادکست گوش دادنه. کتاب صوتی نیمه تاریک وجوداز دوهفته پیش نیمه تموم موند!تازه بااینکه دوسش داشتم و روم خیلی اثرداشت.علتش هم صوتی بودنشه هم کم حوصلگی من.میشه سومین کتاب صوتی ای که تاحالا گوش دادم.پی دی اف خیلی خونده م،رمانای ابکی دوران نوجوونی رو فاکتور بگیرم سی چهل تایی با پی دی اف خونده دارم.
چندروز بعد روزکنکور یه کتاب دانلود کردم به اسم «جنس ضعیف»خیلییی جالب بود اونم تا بیشتر از نصفش و خوندم خوشمم اومد ولی بعد چندروز ولش کردم دیگه سراغش نرفتم
 بعد یه پادکست گوش دادمdeep work خیلی خیلی خوشم اومد عالی بود
و پادکستother minds باوجود جذابیت فراوان نصفه نیمه موند
خیلی بی حوصله م از پیرزنا بدترم...
یه روز باید برم کتابخونه عضو بشم حتما(ایشالا که کتابایی که می‌خوام و داشته باشن)
خب این فک نکنم خ سخت باشه که هر هفته کتابی که انتخاب کردم و تا ی جایی پیش ببرم.
۱ نظر ۰ لایک

خوابم میاد!

 
دیشب تا صبح خوابم نبرد(چون دیروز تا یک ونیم بعدازظهر خوابیدم) 
قراربود صبح زودتر داشت که برم بانک
دیگه هرچی فیلم تو لپ تاپ بود(به جز the Irish man همه رو دیده م).تا صبح الکی تو نت می چرخیدم و همش گشنم میشد
یک چهارم نون بربری با پنیر+ازین نونا ک مغز توت فرنگی داره+یک بشقاب لوبیا و یه تخم مرغ اب پز+۴عدد شکلات،از وقتی که بقیه خوابیدن خوردم! به طرز عجیبی از وقتی بقیه میخوابن گشنم میشه.
 دم صبح یه ویدیو دیدم از میاپلیز یه ذره پرام ریخت😐 https://youtu.be/TWLq9mdx8IU
یه پشه لعنتی هم بود نمی‌ذاشت بخوابم،اخر بلند شدم چراغ و روشن کردم کشتمش،دستم خونی شد.خون خودم بود کسافط یه جای خالی تو دست راستم نداشته بود
خلاصه۶/۵صبح خوابیدم،۱۰:۴۰با نلفن مامان بیدار شدم. مامان بازار بود کسیم خونه نبود.یه قهوه غلیظ تر از همیشه درست کردم با سه عدد قند(🙊❎)دادم بالا اماده شدم و رفتم بانک
دوباره خلم کردن گفتن مشکل از کارتت نیست و اخرم درست نشد قراره باز فردا برم😥😥😥
رفتم یه دفترچه یادداشت ساده تو راه برگشت خریدم،شیش تومن شد.حیفم میومد ولی خیلی بهش نیاز داشتم واسه وکب زبان.
امروز وقت نکردم حتی از تو کیفم درش بیارم اما از جمعه دیگه جدی بدون بهونه ادامه میدم. ماگ رو یادته؟ اون ک کلا بیخیالش شدم.حداقل۴۵تومن واسه ی لیوان بدم؟!کاش یکی بود برام میخرید،بدون اینکه ازش بخوام
 اومدم خونه لش کردم تا غروب. یه چندتا شکم و پا هم زدم.
وقتی پریودم  نمی‌دونم چرا اشتهام زیاد میشه،درصورتی چندسال اول برعکس بودم
خدایی من فازم چیه انتظار دارم چربیای رونم لاغربشه⁦ با این وضع رژیم و کم تحرکی:-\⁩😂
دوساعت سه ساعت وقت گذاشتم برای اینکه ببینم جنس پارچه سوییت و میکرو چجوریه و کدوم بیشتر گرم میکنه. بعد فهمیدم خودم دارم ازین جنس مانتو توی کمد،و طبق تجربه خودم میکرو بیشتر گرم میکنه.
میخواستم برم ورزش کنم تبلتم داشت خاموش میشد منتظر داداش بودم بیاد بزنم به شارژرش
یعنی یه دونه شارژرهم نداریم برا خودمون نه گوشی نه شارژر نه هندزفری.خب بگو اصن وجود داری تو؟!
طلای امروز گرمی ۱/۲۴۲/۰۰۰تومن بود.دوباره به سرم زد برم گوشوارم و بفروشم گوشی بخرم،رفتم فاکتورش وپیدا کردم دیدم نوشته دو گرم😂😂😂 خندم گرفت یعنی اگه اونم می‌فروختم گوشی نو که هیچ،دوست دومم بزار میتونم بخرم.
 
اتفاقی که در مورد امروز خیلی دوست داشتم این بود که با همین پای راست شلم رفتم طناب زدم،خیلی هم به پام هم به رحمم فشار اومد.شافل که این هفته رسماً تعطیل بود.با همین وضع هفته دیگه هم تعطیله. حالا من کتونی مناسب بپوشم اوکی میشه یعنی؟انشالله
😢وای رتبه ها همین روزا ممکنه بیاد. چندروزه که یادش میفتم.هرچی رشته بودم پنبه میشه. کنکور و که تنها راه نجاتم بود خراب کردم.تلخ ترین روز زندگیمه تا به الان
 
 
 
 
 
۳ نظر ۲ لایک

خوابم نمی بره

چقدر«مفت خوری» مزه میده

همیشه همه چیز مفتش مزه میده

پول مفت داوردن هم ک قطعا از ایده ال های همه ما ایرانی هاست😏

چندین بار تالا ازخودم پرسیدم که قلبا از زندگی چی می‌خوام

هربار به مفت خوری رسیدم

اینکه واسه سالیان دراز یک شغل یا دوتا شغل داشته باشم و ازون بدتر اینکه قراره روزی حداقل هشت ساعت کار کنم و بقیه روزمم بخاطر خستگی بشینم تو خونه و هی حساب کتاب کنم که ببینم کی میتونم گوشی/لپ تاپ/ماشین/جهازبخرم ولی با توجه به تورم قیمت درنهایت به خریدن دو تا مانتو درسال اکتفا کنم...... وحشتناک نیست؟ 

خب معلومه ادم تو همچین زندگی مغزش کوچیک میشه،رسما جلبک میشه میره

حالا اونی که ددی پولدار داره رو ببینین. 

زیبایی ظاهری رو ک قطعا دارن. همین رژیم و شما در نظر بگیر.بایسی کلا پروتیین بخوری دیگه،پروتیین چیه؟گوشت. ما روزی یکی دو عدد تخم مرغشم به زور از گلومون پایین میره.ورزش هم که بخوای بکنی باس بری باشگاه،پروسه ای که تو خونه با همت زیاد سه ماه طول می‌کشه با باشگاه خیلی کمترررر طول می‌کشه

ازونجایی که ذهن ارومی دارن وقت میذارن روی رفتاراشون و شخصیتشون کار میکنن.صبور هستن و خیلی از فضایل اخلاقی رو دارن.خیلی هم کتابخون هستن.بار علمی بالایی دارن.درسشون خوبه.

اعتماد بنفسشونم بالاست که این باعث میشه خوب از پس کارها بر بیان.

مهارتهای زیادی هم دارن چون پول دارن زمان هم زیاد دارن،هرچی که دلشون بخواد یاد میگیرن.

ازونجایی که تو ناز و نعمت بودن به خدا هم نزدیک ترن. یعنی هم دنیا رو دارن هم اخرت و

پول میدن صندلی پزشکی/دندون میخرن تو هر دانشگاهی که بخوان.

مسافرت زیاد میرن(که به این واقعا حسودی میکنم واقعاااا)

 

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم 


#فرخی_یزدی 

 

۰ نظر ۰ لایک

خب خب

+از بعد کنکور هر فیلمی که دیدم خودم و گذاشتم جای نقش منفی فیلم.

مثلاوقتی اون همه خشم و بی رحمی اغراق امیز ایوار و دیدم 

 یا تو اسکار فیس دیدم تونی مونتانا خیلی راحت ادم می‌کشه

یا دیدم ماتیلدا از کشته شدن پدر و مادرش و خواهراش ی ذره هم ناراحت نشد

یا وقتی شخصیت جوکر و دیدم

خودمو گذاشتم جاشون.امکان نداشت یه روز منم هیولا بشم؟و بعدش ککمم نگزه؟و جواب به بی رحمانه تمرین شکل ممکن واضح و روشن بود.فهمیدم که مرزبین شخصیت الانم و یه هیولا چقدر نازکه،فهمیدم که باید حواسم و جمع کنم تا هیولای درونم و کنترل کنم.

 

+اگه درست یادم مونده باشه جوکر تو ی صحنه داشت میگفت

 For my whole life,I didn't know if I really existed 

اونجا عمیقا باهاش همزادپنداری کردم.

 

+یک روز باید درمرود اینکه چطور شدت غم و غصه رو فراموش کنیم و جوّ غمگین و پاک کنیم توضیح بدم

+مچ و کف پای راستم دردش شدیدتر شد،امروزم نتونستم تمرین کنم.خداکنه خوب بشه،اخه چه وقت اسیب دیدن بودددددcryingcryingپریودمم دوباره با هفت روز عجله اومد. از اپلیکیشن یه چهارتا حرکت خفن انجام دادم بعدم نیم ساعت پیاده روی کردم توی حیاط

بااینکه تابحال این کارو نکردم اما می‌دونم که هیچی بهتر از این نیست که صبح یا غروب برم ساحل بدووم آماااااا اینجاست که یه دختر واقعا درک میکنه حجاب اجباری چقدر دست و پاگیره.اونم تو شهرما که جزوشرجی ترین جاهای ایرانه دیگه سخت تره که با حجاب بری بدویی.

+خب امروز ناپرهیزی من این بود که یک قاچ از کیک دیشب و خوردم.

وااای اگه بدونی چقدر من و مامانم در طول روز در مورد اینکه جمعه چی درست کنم حرف می‌زنیم.دیگه واقعا تصمیم قطعیمو گرفتم.کیک یخچالی درست میکنم ولی با روش دیگه😥😥😥دهنم اب افتاد

😍بالاخره به ارزروم رسیدم،۲فنجون شیر قهوه خوردم😍😍😍خیییلی خوبه لعنتی.

 

 

۰ نظر ۰ لایک

Wowww

واای همین الان گندزدم.داشتم فیلم eternal Sunshine of the spotless mind می دیدم که یک هو لپ تاپ خاموش شد.نگو بجا شارژر لپ تاپ شارژر موبایل به پریز وصل بود.فک کنم اخرای فیلم بود.

چندروزه زدم تو خط سینمایی.دیروز جوکر دیدم،پریشبم Leon the profissional،قبلشم کالکشن گرگ و میش(lol). و اسکار فیس.

چقدرررراین فیلما به جز گرگ و میش قشششششنگ بودن.لعنتیا هم بازی خوب هم فیلم خوب...surprise

⁦بازی ناتالی تو نقش ماتیلدا که اصن یک چیز عجیبی بود.قشنگ دهنم وا می موندsurprise

تازه امشب اینسایدیوس۲ رو زدم رو دانلود۷۴درصدش دانلود شد.عکسای پینترستم برام باز نمیشن فک کنم نت و تموم کردم(فاااااک)خدارحم کنه.

امروز تولد داداشم بود،مامانم گفت الا و بلا باید کیک بپزی.😑سیصد بار بااینکه گفته بودم گه فقط جمعه ها اشپزی میکنما.هیچی دیگه خودمم یکمیش و خوردم😑😑😑(خمیرشم قبل پخت چندتا قاشق خوردم!!!!!چقدر خوشمزه بود!بهش نمیومد انقدر خوب باشه!)

⁦دوروزه دارم تو دیجی کالا لیست خرید درست میکنم.انواع اقسام چیزای ارزون و مورد نیاز(از لاک وخط چشم تا چهل گیس و دفترچه یادداشت) نمیدونم پول پستش چقدره ولی به امید ده تومن لیست درست کردم.اگه نتونم بخرمشون خیییلی میخوره تو ذوقم خیلیییی.

امروز و دوست داشتم،هم تمرین کردم هم طناب زدم.طناب زدن برام عذابه ولی میزنم ولی وقتی دلت بخواد انقدر ورزش کنی که از حال بری(که واقعا عاشق این حالتم) طناب انتخاب مناسبیه.کاش روزای بعدی هم مثل روز گذشته باشن.

 دوستم صنم بالاخره دماغش و عمل کرد.هم سهمیه پنج درصد داره هم امسال کنکورش و خیلی بهتر داده هم اینکه میخواد ایفون بخره هم کلاس رانندگی بره.کلا همه جوره هرچی بخواد داره فک کن وقتی یه لاک میخره ۶۰تومن! واقعا بحث مقایسه نیست فقط اینکه دارم عدالت خدا رو میبینم...

راستی این چندروز که پست گزارش نمی‌داشتم واسه این بود که داشتم تقلب میکردم.یعنی تقریبا کل شب و روز لششش و رژیمم دوروز شکوندم.همش بخاطر جوّ اشپزی بوداااا.پنج شنبه شیرینی کشمشی درست کردم چون مامان خیلی دوست داره.خیییییلی شکرش زیاد بود،ی کوچولو سفتم شد.😍😍

جمعه کیک یخچالی شکلاتی درست کردم😍😍😍😍خیلی دلم میخواست چیزکیک درست کنم اما هیچکدوم از  موادش نداشتیم. الان دلم میخواد کاپ کیک با خامه فرم گرفته درست کنم😍ولی جمعه بعدی کیک یخچالی با هویج درست خواهم کرد.

‌خب دیگه از فاز اشپزی جدا باید بیام بیرون. تقابل رژیم و اشپزی رو فراموش نکنین.

خب برا اینکه ازون بکشم بیرون گفتم برم تو فاز مراقبت پوستی!بله چقدرم عالی! یعنی اگه کسی مثل من تقریبا هیچ کرم و شوینده و ژلی نداشته باشه،باید حداقل ۴۵۰داشته باشه.همین کرم پودر خودش بالای صد تومنه. ولی گفتم کرم و اینا رو ولش،دستور ماسک مو و صورت بگیرم خودم درست کنم. 

قهوه درست کردم بعد از شستن سر با شامپو ریختم رو موهام.یکمی از تفاله هاشم لای موهام جمع شد😑😥😥😥😣گندزدم..

والای راستیییی یه چیز ترسسسسناک؛اقا الان پنج ماهی میشه که بعضی روزا وقت و بی وقت گوشیم زنگ میخوره و شماره ای که میفته اصلا شماره منزل یا موبایل نیس.شماره ها باهم فرق دارن.مثلا امروز ی بار سرشب زنگ خورد ی بار ساعت دو نصف شب😑واقعا ترسیده م الان یعنی چی اخه؟!تازه قبل ازینکه جاسیمکارت تبلتم خراب بشه هر چند وقت متوجه عکسهایی از خودم توی گالری میشدم که خودم نگرفتمشون. واقعا ترسناک نیس این؟

وای ساعتوووو،باید میرفتم بانک فردا که نمیشه دیک انگار.

 

 

 

۰ نظر ۱ لایک

حس گوهیه

عشق رازیست! ریلی؟!!!!!

نمی‌دونم چه مرگمه؟ساعت چهار صبحه

هیچ وقت تااین ساعت بیدار نبودم

یه حسی دارم

نمی‌دونم اون چیه که من و راضی می‌کنه

اون چیه که من و امیدوار و زنده نگه می‌داره..؟؟

 

 

 

 

۰ نظر ۰ لایک

ها؟

این همه تنهایی و کجام جا بدم هان؟ دقیقا کجام چال کنمش

آرشیو مطالب
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان