هیولا

هوففف

خستم 

چشام میسوزه

زیر چشمم گودافتاده

جوشامو انقد کندم شبیه هیولا با صورت خال خالخالی شدم

انقد قهوه خورده م اسید معدم زد بالا

از وقتی اقدام به خوابیدن کردم دوساعت میگذره ولی نبرده

 

دیشب طبق ممول تاااا صبح بیدار موندم با این تفاوت که نتونسم چشم رو هم بذارم اخر هم نرسیدم چندتا فایلو بخونم دهن سرویس امتحانش اصن از اون فایلا نبود خیلی از سوالا ملوم نبود از کجا بود شاید باید ویس گوش میکردیم  بهرحال هرچی بود که ریدم 

دوتا امتحان موندع ۱۲ ام میرم خونه

امتحان بعدیم و  امشب شرو کردم بخونم ولی نتونستم نمیکشیدم خسته بودم فاطمه که رف بخوابه قرار شد ساعت هشت پاشیم بخونیم یه فردا بیشتر وقت ندادیم ولی فک نمیکنم بتونم پاشم همون ۱۱ ۱۲ پامیشم تا هرجا شد میخونم درسش دو واحدیه

امروز بعد امتحان بر ب کادو خریدیم ماگ و سه تالاک 

بععععععد اینکه

خوراکی چقد گرون شده چارتا خوراکی کوچولو میخری هیچ جای معدتم نمیگیره میشه ۴۰ تومن 

اقاااا من نمیخوام معدلم پایین شه ولی انقدم نمیخوام بم فشار بیاد نمیدونم چرا ترمای یک و دو و سه هیچی برام مهم نبود انگار از ترم ۴ تازه از خواب بیدار شدم 

باز خداروشکر که ترم ۴ و گذروندیم. تعداد امتحانا زیاد بود ۸ تا اختصاصی بود دوتا عمومی حتی برای اون دوتا عمومیم نخوابیدم چون زیاد بود و وقتشم ی نصف روز. اونقد بم فشار اومده بود که لاغر شدم! منی که تو همه شرایط چاق میشما

بسته دیگ درمورد درس حرف نزنم که حال خودمم بهم خورد

بااین جوشام نمیدونم چجوری برم سرقرار😢 اصنم نمیتونم نکنمشون تیک گرفتم استرسی ک میشم میکنم

یه دختره هست توخوابگامون ترم یکیه بعد همشهریمم هست. کلا یا داره با مامانش دعوا میکنه از پشت گوشی یا داره با دوسپسرش دعوا میکنه یا با دوستاش سرهمین قضیه هام دوتا اتاق عوض کرد دوستاش بش پشت کردن الان فقط با دوسپسرش خوبه هیشکی دیگ باش خوب نیس

یه دختره دیگع هست ترم یکی با ی پسره از بچا کلاسشون رل زد ولی با هممممه پسرا میره بیرون(حالت دیت طورا) با پسرای ترم بالاییم میپره حتی پسره هم نمیدونه مثکه. ی روز از دانشکده زنگ زدن ننش گفتن دخترت اینطوریه میدونی؟ گفته اره من میدونم همه رو. جالبه واقا 

یکی از دخترا کلاسمون که اوایل ترم۵ باهم دشمنی پیدا کردیم یکی دوماه پیش با یکی از همکلاسیا رل زد. صدا پسره رو دوسه بار بیشتر نشنیدم معتادم هست همش نسخ سیگاره هر ده دیقه میره بیرون برا سیگار. بااینکه باش دشمنی دارم واقا برام سواله چجوری با این رل زد

 

 

۰ نظر ۰ لایک

روز تولد ب

امروز تولد ب بود هم اتاقی ترم یکیمون

کل امروز و بیرون بودیم

شنبه هم امتحان کودک بیمار دارم خییییییلی زیاده

الانم سرم درد میکنه و بچا خوابیدن که بعد پلشن درس بخونن

منم یک ربی بود خواب بودم ننم زنگ زد بیدار شدم

میخوام ی قرص بخورم قهوه بزارم بعد شروع کنم

۰ نظر ۱ لایک

بیخواب

درحد نیم سات بیشتر نتونسم بخوابم اونم خواب خواب نه در حد خلسه بود

اینم بگم که قبل اینکه اقدام به خواب کنم دخترا رو بی صدا کردم و گفتم برید اونور درسکوت فیلمتون و ببینین (که باز یه موقع مثل شبای قبل نشه) که گویا ناراحت شدن 

البته ازونجایی که بنده ادم بدخوابی ام و دارویی هم مصرف نمکنم موضوع عجیبی نیست

خب تاهمینجا که فقط درمورد وضعیت خوابم نوشتم باید فهمیده باشید که چقد رومخم

والا من روزا عادی تایم خوابم اصلا برام مهم نیس الان که ایام امتحاناته و بنده هم چند روزه کم میخوابم نگرانم فردا نتونم بیدارشم به درسام برسم

ازونجایی که دارم اخرین امتحانات زمستونی عمرم و امتحان میدم نباید بدون تلاش باشه

تازه خیلیم غرغروام مثکه

پریشبم از فاطمه پرسیدم من چجوریه شخصیتم گفت مغرور مهربون بداخلاق مستقل 

اون بداخلاقش برام تازگی داشت:)

تا پارسال باهرکی دوس بودم میگفتن مهربونی ولی من خ ناراحت میشدم دوست نداشتم فک کنن مهربونم چون نبودم و نیستم، فقط چون حوصله بحث و تنش و دعوا نداشتم سعی میکردم خودم و وفق بدم 

ولی الان رفتارام بیشتر به خودواقعیم نزدیک شده یعنی قبلا برام مهم بود که دوستم ازم ناراحت نشه یوقت الانم هست ولی خیلی نه ، چون خودم مهم ترم. من نمیدونم چجوری دوسته که زود ناراحت میشه.

فهمیدم آدما فقط "میگن" که خودت باش اما ظرفیتشو ندارن نمیتونن تورو با بداخلاقیات و جنبه های منفیت بپذیرن فقط میخوان باهاشون خوب باشی و بشون احترام بذاری 

منم قصد دارم رو جنبه های دیگه سلامت روانم کار کنم مثلا وظیفه شناسی انعطاف پذیری قدرت تصمیم گیری

ازینکه همش درمورد خودم حرف بزنم و بگم من اینطوریم من اوتطوریم خوشم نمیاد ولی خب لازمه یسری چیزا بنویسم اینجا توضیح بدم که خواننده پست یجیز بفهمه 

حالا یکم اخبار بگم که تکمیل محتوای پستم

اولین امتحانمون که ۲۴ دی بود بخاطر برودت هوا افتاد ۱۲ بهمن یعنی دوروز بعد از اخرین امتحان، حالا شروع ترم بعد کیه ۱۷ ام:/ بله من سه ماه و نیم خونه نرفتم تا فورجه شد و تونسم ی ده شب و باعذاب وجدان تو خونه خودم روز کنم

بعدم ۱۹ ام کله سحر باید پاشم برم کاراموزی:/  مثلنم دانشگاهه:/ 

هیچ وقت دانشکده خالی رو نزنید ینی مثلا اگه پرستاری میخواین دانشکده پرستاری که زیرنظر یه دانشگاه علوم پزشکیه اما تو یه شهر دیگست و انتخاب نکنین به هیچ وجه من که خیلی پشیمونم 

دقیقا یادمه روزی که داشتم انتخاب رشته میکردم به این داتشکده که رسیدم گفتم ا چه شهر قشنگی حتما قراره خیلی خوش بگذره پس این و بزارم بالا:/ عین این احمقا:/ انگار از دییرستان رفتی یه مدرسه مختلط(ولی دبیرستان خ بزرگتره محیطش)

خب خبر بعدی چصناله طور نیس سمّه سمّ 

خب راسیتش اینه که منِ گاو همون شب که امتحان کنسل میشه یک سوتی بزرگ میدم. این نماینده کلاسمون که یه پسر دخترنماس و خیلی خودشو خوشگل میپنداره و منم ازش بدم میاد یه بارم بهش توپیدم، پیامک میده که امتحان کنکله و اینا من احمق بدون این که خوب پیامه رو بخونم فک میکنم دوس پسرمه با خط دیگش پیام داده:/ حالا هی بش میگم آن شو بیا حرف بزنیم اون احمقم همش درجواب میگه چیکارم داری همینجا بگو! منم اعتنا نکردم رفتم فیلم دیدم بعد که تموم شد پیام دادم که خوابیدی؟ نوشتم

چرا نخوابیدی نفسم://////////

  ایموجی تعجبی😳داد گف کی ماباهم انقد صمیمی شدیم

گفتم ااا ...امشب چت شد تالا ازین ایموجیا نداده بودی 

گفت ... کیه؟ حالت خوبه؟

اینجا بود که تاااااازه من فمیدم چه گننندی زدم

گفتم اشتبا گرفتمت میشه این قضیه بین خودمون بمونه

بقیشو فردا مینویسم خسته شدم امشب

شب بر همگی خوش

 

 

 

۰ نظر ۰ لایک

دختر شفت

امروز امتحان روان داشتم طبق معمول تااا صبح بیدار موندم 

سه چار صب نوبت دکتر گرفتم

ده امتحان داشتم ده و نیم نوبت

با فاطمه باهم رفتیم و نشستیم بین یه عده زن حامله و مادر و نوزاد:/

استرسم برا معاینه از استرس امتحان بیشتر بود

خوب شد ی زنه بهمون ماسک داد دکتره نمیتونس کج و معوج شرن چرهمو موقع معاینع ببینه رفتیم داخل یک خانوم دکتر جوان ظریف و نحیییف و دوتا دانشجو پزشکی که یکی پسر بود خجالت کشیدم میخواسم بگم احساس میکنم سینم توده داره گفتم احساس میکنم برستم توده داره:/ بعد اقااا دکتره خودش  تکرار کرد سینتون توده داره؟ گفتم بله بعد پسره رو بیرون کرد خدااااروشکر  

خب خداروشکر چیز خاصی نبود گفت بافت طبیعی سینته بعد با فراغ بال روانه خوابگاه شدیم پیییش به سوی خواب

نزدیک یک خوابیدم تا شیش الانم خ خوابم می آد بای بای

 

۰ نظر ۱ لایک
آرشیو مطالب
اسفند ۱۴۰۳ ( ۴ )
بهمن ۱۴۰۳ ( ۲ )
دی ۱۴۰۳ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۳ ( ۷ )
مهر ۱۴۰۳ ( ۳ )
شهریور ۱۴۰۳ ( ۱۶ )
مرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
تیر ۱۴۰۳ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۳ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۶ )
فروردين ۱۴۰۳ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۲ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۲ ( ۲ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱۰ )
فروردين ۱۴۰۲ ( ۱۶ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۴ )
دی ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۶ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۳ )
دی ۱۳۹۹ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۶ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۲۰ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۲۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۴ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۶ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۱ )
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۵ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۴ )
دی ۱۳۹۷ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۷ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان