بعد یه مدت مدید که هر شبش و دوست داشتم بنویسم ولی خیلی خسته بودم اومدم که طلسم و بشکونم
تازه حدود یک ماهه که دو جا کار شدم ولی خسته شدم کمرم درد میگیره پاهام درد میگیره سرم سنگین میشه عصبی میشم:( درمونگاه خیلی منظمه و چیزی که فشار میاره شلوغیش نیست نظمشه! و این که ماه قبل همش سه نفره بودیم خیلی خوش میگذشت ولی این ماه همش دو نفره اونم صبح! بعد من یه اشتباهی کردم این که تمام شیفتایی که میتونستم برم و بهشون دادم چون خنگ بودم فکر نمیکردم همشو برام شیفت بذارن ولی گذاشتن و من هرروز هرروز لانگ شدم تا آخر ماه
این ماه رو منتظر میمونم جراحی برام شیفت بذاره بعد به اورژانس شیفت میدم، بعدم اینکه تا سقف ۴۲ سه تا بیشتر نباشه، تابستونه هوا گرم تر میشه فشار بیشتر میشه...
فردا جشن دوستمه تنها درخواستیم که اجرا شد همین بود، و اینکه ایشون از خیلی وقت پیش گفتن میبرمت ولی امروز دبه کرده ، یعنی اگه فردا نبره واقعا دیگه نمیتونم مثل قبل باشم باهاش این میشه بدقولی اونم از قصد