امروز نزدیکای یازده از خواب بیدار شدم و تا دوازده و نیم تو رباتهای سکه جمع کن تلگرام چرخیدم. فستینگ نبودم، دیشب ساعت یازده اینا یک بیدار تحریکم کرد شیرینی و حذف نکنم، منم رفتم اون شکلاته رو خوردم، اصلا بهم مزه نداد برا خودمم جالب بود. ساعت سه ناهارم و خوردم که بشه فستینگ ۱۶ساعته.
چهارشنبه این هفته عمل بینی دارم، خیلی استرس دارم دماغم کج و خوکی بشه یا خیلی نازک دربیاد.
تا دوشنبه فستینگ ۱۸ ساعته مو ادامه میدم ولی دوشنبه و سه شنبه دیگه قند و شیرینی هم میخورم مشکلی پیش نیاد.
امروز رفتم دیت. موهام چرب شده بود، بزور فقط زیربغلمو شستم و پشمای دست و پامو زدم، موهامو بالایی بستم، یه رژ صورتی خیلی کمرنگ و یه ریمل کمرنگ زدم و پیراهن و مانتو چهارخونه مو پوشیدم و رفتم. رفتیم یه کافه که قبلا هم رفته بودیم ولی این دفعه صاحبش عوض شده بود. یه آیس موکا و موهیتو سفارش دادیم. یادم رفت بگم شکرنربزن، ی کوچولو خوردم دیدم خیلی شیرینه حالم بد شد. من موهیتو خوردم و اون آیس موکا. چهرش خیلی کیوت تر از قبل شده، نسبت به عید که دیدمش بزرگ تر شده بود، با این که ته ریش هم نداشت. یه تخته اونجا بود با کلی سرچ یاد گرفتمش و چیدمش ولی بازی نکرد عنتر، گفت من بلد نیستم! حیف که مژه های بلند و خال روی گونه و پیشونیشو خیلی دوست دارم وگرنه قهر میکردم.