Sinus arrhythmia

اون انرژی منفی ای که می‌گفت از منه

نمی‌دونم از کی ولی از وقتی یادمه داشتمش، همه ازم بدشون میومد هرچقدر بزرگتر میشم بیشتر ازم بدشون میاد حتی داداشم که مثلا هم خونیم خیلی ازم نفرت داره

ولی وقتی بخودم توی آینه نگاه میکنم جز یه دختر مظلوم چیز دیگه ای نمیبینم:(

یعنی بقیه چی میبینن که اینطوری ازم فراری میشن و اینطوری ازم نفرت دارن

حتی یک نفر بهم گفته وجودم حالش و بد میکنه گفت وجودم خیلی نکبتیه و آدم دوست داره از دستش خلاص شه و و و...!  واقعا یعنی چی؟! میگن وقتی نیت آدم بد باشه یا از کسی خوشت نیاد اون این وایب بد و ازت میگیره، ولی فقط خدا می‌دونه که... :(

واقعا فک نمیکردم قضیه انقد حاد باشه. 

۲ نظر ۰ لایک

R on T

خوب یا که بد دنیا که زد رو اسممون انگار یه خط

۰ نظر ۰ لایک

به وقت هری پاتر ...خل

عاقو انقد این نتمون زود به زود تموم میشه که نمی‌رسیم یه قسمت فرندز دانلود کنیم

میگه یه انرژی منفی ماورایی اینجا هست که میتونه مربوط به منم باشه، عزیزم قطعا مربوط منه، خیلی وقته دارم باخودم حملش میکنم 

۱ نظر ۰ لایک

a 5:06 when it's almost dawn

می‌دونم تو دلم همه حرفامو بهت گفتم ولی میخوام اینجام باشه

حالا دیگه خودم و سپردم بخودت، جز تو کسی نمیتونه اتفاقات پیش رومون و رقم بزنه میدونم، حتی اگه تک تک اونا هم اتفاق بیفته من بازم گله ای ندارم

من صلح کردم با خودم با اون اگه بخواد بی حرمتی کنه و باتو اگه بخوای اینجوری برام رقم بزنی. آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم   اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست. من خودم و سپردم بهت به تو و این طبیعتی که جزوش هستم، منتظرم ببینم چی پیش میاد، سعی میکنم فقط درسم و بگیرم و رد شم.

۱ نظر ۱ لایک

تو(حاوی اسپویل فرندز)

می‌دونی توی فرندز توی یکی ازون قسمت‌هایی که راس و ریچل دارن برای بار اول برکآپ میکنن( ریچل با مارک آشنا میشه که میبرتش تو کار فشن،کاری که برای ریچل مهمه و بهش علاقه داره، با مارک صمیمی میشه ولی راس احساس خطر می‌کنه و همش می‌ره سرکار ریچل و مدام چکش میکنه و خیلی می‌ره رو مخش، همینم باعث دعواشون میشه) راس به ریچل میگه که «احساس میکنم دارم از دستت میدم با این شغل جدید و آدمای جدیدت و ازینکه جزوشون نیستم متنفرم، ریچل هم بهش میگه که شاید اشکالی ندارع که جزوش نیستی و ازینکه تو توی اون بخش زندگیم نیستی خوشم میاد این به این معنی نیست که دوست ندارم اتفاقا خیلیم دوست دارم ولی شغلم برای خودمع» بنظرم نکته قابل تاملیه توی رابطه، اینکه فک نکنیم وقتی با یه نفر وارد رابطه شدیم باید از همه چیزش خبر داشته باشیم! ما حق نداریم تو همه قسمت‌های زندگیش سرک بکشیم! اون وظیفش نیست که همه رازهاش رو برامون فاش کنه! فک نکنیم وقتی باهاش وارد رابطه عاطفی شدیم باید ۲۴ی ورِ دل هم باشیم! و این خیلی خیلی مهمه و من قبلا اینارو نمی‌دونستم تا اینکه تو اومدی و بهم یاد دادیشون، بهم یاد دادی رابطمون یه بخشی از زندگیمونه نه کلش، بهم یاد دادی وابستگی رو از سرم بندازم، بهم یاد دادی که یادم نره یه روز همه چی تموم میشه(مرگ تنها قطعیت زندگیه) و من چقد بد و بدبین بودم که همه اینارو بد میدونستم! ممنونم ازت بابت همه این ها درضمن فک نمیکردم کسی بتونه دوستم داشته باشه مرسی که دوسم داری و تحملم میکنی، دوست دارم، دوست دارم این وجود دریاییتو.

+آیس کافی حتی بدون شیر و شکر هم واقعا خوشمزس

+اسموکی ۹۰٪ تایید شد

 

۲ نظر ۲ لایک

Why are you so shy

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

فاز مانیک

دوست دارم تا صبح حرف بزنم چرت و پرت بگم

یا اونقدر بدو ام که خالی شم

یا درینک بزنم و تاصبح برقصم

انرژی تخلیه نشده دارم

دیگه دارم رد میدم

 

۰ نظر ۰ لایک

بی‌هویت

سه چهار روزه همش دارم چشمام و سایه های مختلف میزنم هیچ کدومش بهم نمیاد

اسموکی و نیمه اسموکی و نود و لایت و همه چی امتحان کردم شبیه دلقکا میشم آخرش، امیدم اینه بخاطر کانسیلر و مژه باشه، بهرحال سایه چیزی هست که پشت مژه و خط چشم خیلی خودش و نشون نمی ده، حداقل تو چشم من که اینجوریه.

دلم مسافرت می‌خواد می‌دونم هوا خیلی گرمه ولی دلم برای اکیپ یونیم تنگ شده اگه الان پیش هم بودیم احتمالا این آخر هفته میرفتیم کوهی جایی. دلم آبشار میخواد و هوای بهاری بریم زیرش و خیس شیم مثل آبشار ماسوله. کاش پیشی ماشین داشت میرفتیم مثلا بلده ولی خنده دار اینجاس اگه ماشینم داشت نمیشد بریم مسافرت چون من همیشه قبل تاریکی باید خونه باشم.

راستی دیشب برای اولین بار روغن رزماری زدم به ریشه موهام، نمیدونسم انقد بوش بده وگرنه زیاد نمیزدم، صبح رفتم حموم ولی بوش هنوز تو دماغمه.

امروز ایرانسل سه گیگ نت رایگان یک روزه داد، منم گرفتم ولی همچنان آنتن ندارم که، میخوام امشب برم بیرون خونه یجا که آنتن میده بشینم هری پاتر دانلود کنم و چند قسمت فرندز و ناروتو.

پ.ن: XeXe فک نمیکنم چیزی بوده باشه که کارما داشته باشه اهمیت نده. تو که ازم وایب خیلی بد و وحشتناکی می‌گرفتی و من یجور شیطان بودم برات فقط نمی‌خواستم این وایب بدی که ازم میگیری اذیتت کنه، این حرفی بود که خیلی وقت پیش میخواستم اینجا بنویسم ولی نمی‌دونستم می‌خونی یا نه:).

۰ نظر ۱ لایک

آلپرازولام

بعد یک ماه و اندی امروز رفتم یکم توخونه پیاده روی کنم بیست دقیقه رو بزور پر کردم از بس تو استراحت بودم فسیل شدم بعدش گفتم خب یه آهنگ بذارم برقصم حداقل نتونستم رقصیدن دل خوش (یه آدم مست) میخواد که ما نداریم، الآنم کلی کمرم درد میکنه، حواسم نبود پریودم.خیلی چاق شدم باید یه سر و سامونی بخودم بدم، الان باز باید از صفر شروع کنم چون حجم معده بزرگ شده. راستی سه شنبه رفتم دکتر معاینه کرد گفت چسباو محکم میزنی اصلا دیگه چسب نزن ماساژ بده منم نزدم دو سه روز فقط شبا زدم، آخه هنوز کلی ورم داره دوماه رو حداقل باید زد، امروز خودم زدم دیگه تصمیم و گرفتم گفتم میزنم تا دوماه تموم بشه. انقدر تو این چندروز ماساژ دادم که هنوز دماغم درد میکنه. دیگه بهش دست نمی‌زنم. بعدم بین قسمت غضروفی و استخونی احساس میکنم یه شکستگی ایجاد شده خیلی اعصابم خورده خدا کنه درست بشه. داشتم فک میکردم ای کاش دماغم قوز داشت، چون هم خیلی تغییر میکردم هم سوراخای دماغشون خیلی کوچیک درمیاد.

پریشب خواب حنا رو دیدم، اول سال تحصیلی شده بود و من و حنا و چند نفر دیگه از بچه ها دوباره به رامسر کشونده شده بودیم(انگار با اجبار) و من خیلی ناراحت بودم و وقتی باحنا مواجه شدم خیلی بد واکنش داد و من خیلی بیشتر ناراحت شدم و زنگ زدم به شیلا فاطمه براشون چصناله کردم و گریه کردم... . این دومین بازه خواب حنا و میبینم و میخوام باهاش آشتی کنم ولی اون روی خوش نشون نمیده. انگار اونم هنوز بهم فک می‌کنه و با خودش میگه به این دیگه چه بدی کرده بودم :(

فعلا فقط میخوام که طرحم همه چیش خوب پیش بره، هنوز که پیامکش نیومده ولی نزدیکه دیگه تو همین هفته باید بیاد. 

۰ نظر ۱ لایک

حاوی اسپویل

آقا من شهرزاد و امشب تموم کردم

خیلی قشنگ بودا تهشم خوب بود همه به سزای اعمالشون رسیدن! ولی قباد نباید اینجوری میشد عررر اولا ازش خوشم نمیومد به بچه هام گفتم گفتن چطور میتونی الان که تمومش کردم میگم اگه من جا شهرزاد بودم آخرش با قباد فرار میکردم:)‌ طفلی گناه داشت.امرش به خودم لعنت فرستادم یادم رفته بود با خودم عهد بسته بودم که دیگه سریال ایرانی نگاه نکنم که آخرش اینجوری حالم بد شه اعصابم بهم بریزه. شهاب حسینی واقعا عالیه. ولی‌صدای ترانه علیدوستی! اخخخ تو فقط حرف بزن لعنتی.قشنگ ترین صدایی که تالا شنیدم.

این دوران ورم بعد دماغ و کجای دلم بزارم که فقط دوست دارم یک ماه و نیم دیگه هم سریع تر بگذره این چسب لعنتی رو دیگه نزنم که خیلی بدم میاد از چسب بینی. سوراخاش چرا اینجوریه هرروز احساس میکنم داره جز میخوره از بالاش، امشب یا هر حرکت لبم این حس بهم دست میده

دیگه این اینترنت شبونع هم از ما دریغ کردن اصلا نمیشه چیزی دانلود کرد دیشب تا خود صبح بیدار موندم که سه قسمت باقی مونده شهرزاد و دانلود کنم. کونم پاره شد. 

روزا هم که نت ندارم بخاطر اینکه ایرانسل اینجایی که خونه ما باشه آنتن نداره مدتیه. منم مجبور شدم نت نامحدود همراه اولم و استفاده کنم و اینطوری جغد بشم.

تو اینستا خوندم امشب کامل ترین ماهه. ساعت سه و بیست دقیقه یعنی همین بیست دقیقه پیش رفتم تو حیاط دنبال ماه هرچی نگاه کردم چیزی معلوم نبود رفتم از پنجره متبخت خونه نگاه کردم اونجا بود پشت تیربرق، کامل و طلایی بود ولی من نمی‌تونستم کامل ببینمش:)

امشب دفتر خاطراتم و پیدا کردم من این دفتر و از کلاس ششم دارمش. ژورنال داشتیم وقتی ژورنال مد نبود توش یه سری عکس مکس از این کتاب اون کتاب چسبونده بودم. تصمیم گرفتم ازین به بعد توش بنویسم.

 

۰ نظر ۲ لایک
آرشیو مطالب
موضوعات
فیلم و سریال (۳)
تراوشات یک ذهن مریض (۳۳)
خاطره مثلا (۱۵)
نظرات شخصی (۱۴)
حس زندگی (۱۰)
امیدوآرزو (۶)
کنکور نوشت (۱۸)
اشخاص (۸)
فانتزیجات (۴)
روزنوشت (۱۸)
اهنگ (۴)
شعرناب (۱۲)
تمام ناتمام من باتو تمام میشود (۱)
قدرت گرفته از بلاگ بیان