امروز سر ازمون وصف نشدنی بود
دلم میخواس می تونستم فقط کاغذ و سیاه کنم
امیدوارم دیگ هیچ وقت چنین کاری نکنم
بعد از اعلام نتایج واقعا نمی دونی چه حالی شدم،ی حالی ناخوشایندی و عجیبی واسه اولین بار اومده بود سراغم
دوست نداشتم هیچ کاری انجام بدم،واقعا حس عجیب و افتضاحی بود
حتینمی تونستم ب خواب فک کنم،درحالی ک از دیشب تاحالا دوساعت خوابیدم ،سعی کردم گریه کنم،اهنگ گوش دادم،فیلم دیدم
و من تو این شرایط شرمندم از اینکه بهش بگم کمکم کنه
از فردای خودم می ترسم و ازونجایی ک راه فرار ندارم کم کم دارم سکته میکنم!!!
چقدر خوب ک دال اینجا نیست و نمیتونه منو ببینه
چون دراون صورت حتی می تونست از چشمام بخونه
همیشه از پدرو مادرم چیزهایی هست ک مخفی کنم ولی همه چیزم برای دال مشخصه
همانطور که گفتم از چشمام می خونه،اگ ن خودم براش میگم
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان گذشت،باسر پیمانه شد
پ.ن:چرا انقد این غزل قشنگه(غزل شماره۱۷۰)
به امید روزی که:
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یکدانه شد
پ.ن۲:جدیدا تو فاز مغبچه فرو رفتم. دی:
دندونش درد می کرد.اینو از اونجایی که هی دستش و رو لپش فشار میداد متوجه شدم
چندبار از شدت درد از کلاس بیرون رفت
ولی بازم مثل همیشه مهربون بود
واقعا می تونم بگم کسی و به مهربونی اون تاحالا ندیدم
«را» شنبه چند تا فیلم خاک بر سری نشونمون داد،نسبت به چندش ترین صحنه هاش هیچ حسی نداشتم.که این خودش یه فاجعه مستقل محسوب میشه!
زنگ اول درحالی ک از خنده داشتم زمین و گاز می زدم،یهو بغض گلوم گرفت و اشک تو چشام جمع شد و بدون هیچ کنترلی سریع از صورتم سرازیر شد.دو دقیقه بعدش خنده های بیخودی شروع شد.
فقط قاف با کاری ک سرامتحان کرد واقعا خوشحالم کرد.عزیزم خیلی گودو
پ.ن:دلم میخواد ۲۴ ساعت در روز بخوابم.
#افسردگی
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیــــران زده دم بر زمین،پیش ســــگان کوی او
مولانا
پ.ن:این اهنگ درحال زخم شدن است
۴۰۰تا افت تراز اخه؟؟
این چ ترازی بود
What the hell is wrong with me
:-)ببین دیگ به جایی رسیدم ک تراز قلم چی(ک تا همین دو ماه پیش به چپمم نبود)شده بزرگترین دغدغه. هههییی خدا چی بگم
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم. لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی